5=2+2
عکس بازیگر دختر ( <-PostCategory-> )

 

 

 

 

 



ادامه مطلب

+ نوشته شده در پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,ساعت 12:48 توسط صادق بلوچزهی |

مطالب پيشين
, ساعت 12:48" > عکس بازیگر دختر
, ساعت 12:48" > عکس بازیگر دختر
, ساعت 12:48" > عکس بازیگر دختر
, ساعت 12:48" > عکس بازیگر دختر
, ساعت 12:48" > عکس بازیگر دختر
, ساعت 12:48" > عکس بازیگر دختر
, ساعت 12:48" > عکس بازیگر دختر
, ساعت 12:48" > عکس بازیگر دختر
, ساعت 12:48" > عکس بازیگر دختر


دختر ( <-PostCategory-> )

 



ادامه مطلب

+ نوشته شده در پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,ساعت 12:42 توسط صادق بلوچزهی |

مطالب پيشين
, ساعت 12:42" > دختر


سلطان رونالدو ( <-PostCategory-> )

 


+ نوشته شده در پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:,ساعت 12:27 توسط صادق بلوچزهی |

مطالب پيشين
, ساعت 12:27" > سلطان رونالدو


بلوچستان در شاهنامه ( <-PostCategory-> )

بلوچ در شاهنامه :   

 

بلوچ در شاهنامه :

در شاهنامه نیز به دفعات نام قوم بلوچ آمده است  در ادامه تلاش خواهیم کرد به این موضوع  بپردازیم . اولین بار در داستان سیاوش هنگامی که وی در کار جمع آوری لشکر برای جنگ با افراسیاب است از بلوچ ها یاد می شود : هم از پهلوی پارس و کوچ و بلوچ ز گیلان جنگی و دشت سروچ . همچنانکه از بیت مستفاد می شود در اینجا اشاره ای صریح به محل بلوچ ها نکرده است اگرچه در مصرع دوم می توان گیلان را به معنای سرزمین گیلان گرفت دشت سروچ چنانکه در برهان قاطع آمده است نام دشتی است در نواحی کرمان پس باز جای ابهام باقیست چراکه در مصرع دوم از گیلان و کرمان هردو یاد شده که جایگاه بلوچ ها هستند . در جایی دیگر در داستان کیخسرو هنگامی که پسرش قصد لشکرکشی بر ضد افراسیاب را دارد باز نام بلوچ در نامه ملی ایران ذکر شده است در این صفحه زیبای شاهنامه که فردوسی یک یک بزرگان سپاه ایران را بر می شمارد و از لشکر زیر نظر هریک سخن می گوید به پهلوانی به نام اشکش می رسد که بازور و دل بود و با عقل و هوش . در برهان قاطع آمده است که اشکش موسس سلسله اشکانیست . سپاه اشکش متشکل از قوم کوچ و بلوچ بوده است فردوسی در این باره می گوید : سپاهش زگردان کوچ و بلوچ  سگالیده جنگ و بر آورده خوچ . لغت خوچ در برهان به چند معناست که مطابق این معانی بلوچ و خوچ کاملا هم معنا هستند و احتمالا فردوسی هم همین هم معنا بودن را در انتخاب لغت خوچ در نظر داشته است . فردوسی در توصیف سپاه کوچ و بلوچ چنین می گوید : کسی در جهان پشت ایشان ندید برهنه یک انگشت ایشان ندید . فردوسی پرچم سپاهیان بلوچ را چنین  ترسیم میکند : درفشی بر آورده پیکر پلنگ همی از درفشش ببارید جنگ . در هر قسمت از شاهنامه که ذکر آن رفت قوم بلوچ از مقربان پادشاهان کیانی ایران بوده اند و اگرچه در هیچ یک از این دو قسمت از خاستگاه آنان سخنی نرفته ولی ادامه داستان نشان می دهد که فردوسی آنان را متعلق به مکران میدانسته است همچنانکه پیش از این در بخش " مکران در داستان کیخسرو " گفتیم  کیخسرو با که سپاهی بزرگ که بخشی از آن را بلوچ ها به فرماندهی اشکش تشکیل می دادند به مکران رسیدند و در آنجا به نبرد پرداختند و مکران تحت نظارت اشکش قرار گرفت همچنانکه در پایان نامه شه بخش آمده اقامت بلوچ ها تحت فرماندهی اشکش در مکران شاید اولین آشنایی و اقامت آنها در بلوچستان باشد . دیگر اشاره فردوسی به بلوچ در دوره تاریخی شاهنامه است در شرح سلطنت خسرو انوشیروان (531-579 م ). خسرو در آغاز سلطنت سفری به نقاط مختلف ایران کرد ازجمله  خراسان و گرگان و ساری و آمل. و پس از کشیدن دیوار "دربند " و سرکوب "الانان " به هندوستان رفت و چندی در آنجا ماند و در راه بازگشت از هندوستان خبر طغیان و کشتار مردم توسط بلوچ ها را شنید : به ره اندر آگاهی آمد به شاه   که گشت از بلوچی جهانی تباه . در اینجاست که مستقیما از گیلان و رنج مردم انجا از دست بلوچ ها سخن می گوید : ز گیلان تباهی فزون است زین   ز نفرین پراکنده شد آفرین  . شاه غمگین شد و به همراهان گله کرد که "الانان " و "هندیان " سر به طاعت ما خم کرده اند اما با بلوچ ها که هموطنان مایند نتوانسته ایم بر آئیم :بسنده نباشیم با شهر خویش   همی شیر جوییم پیچان ز میش . این  بیت نشان میدهد که فردوسی  از زبان انوشیروان بلوچ ها را قومی ایرانی می دانسته است . در ادامه فردوسی به ناامنی مرزهای شمالی ایران که بلوچ ها در آنجا ساکن بوده اند اشاره می کند : همان مرز تا بود با رنج بود  ز بهر پراگندن گنج بود . و  یاد آور می شود که با همه تلاش انوشیروان برای حمله به بلوچ ها  نزدیکانش او را از این کار منع کرده و شکست اردشیر ساسانی (226م – 241 م ) در پیکار با بلوچ ها را به وی یاد آور شدند : ز کار بلوچ ارجمند اردشیر   بکوشید با کاردانان پیر * نبد سودمند به افسون و رنگ   نه از بند و ز رنج و پیکار و جنگ . خسرو انوشیروان از این سخنان خشمگین شد و با لشکری انبوه بر گرد مسکن بلوچان جمع آمد و منادی داد که همه زن و مرد و کودک و پیر بلوچ ها را از لب تیغ بگزرانید : که از کوچکه هرکه یابیید خرد  وگر تیغ دارند مردان گرد * وگر انجمن باشد از اندکی نباید که یابد رهایی یکی . فردوسی  قتل عام فجیع و وحشیانه انوشیروان را چنین به تصویر می کشد : از ایشان فراوان و اندک نماند زن و مرد جنگی و کودک نماند *  سراسر به شمشیر بگذاشتند  ستم کردن و رنج برداشتند* ببود ایمن از رنج شاه جهان   بلوچی نماند آشکار و نهان . داستان بلوچ ها در دوره انوشیروان در شاهنامه فردوسی در اینجا تمام می شود . اینک سخنی از کریستین سن نقل می کنم  وی گفته احتمالا بلوچ ها را به علت بنیه طبیعیشان و قوت بدنیشان بر کشاورزان ضعیف ایرانی در نواحی سرحد و مرزها برای مقابله با دشمنان استقرار داده اند . البته بعد از قتل عام بلوچ ها توسط انوشیروان بلوچ ها یه عنوان فرمانروایان منصوب شده در شمال به حیات خود ادامه داده اند  و دلیل آن وجود نام بلوچ ها در مراسم استقبال از سفیر چین در دربار انوشیروان است : همه مرزبانان زرین کمر  بلوچی و گیلی برزین سپر . این نمایش شگفت انگیز جلال و قدرت پادشاهی سفیران را حیرتزده کرد می بینیم که در این نمایش بلوچ ها نیز چون دیگر ایرانیان به آراستن سپاه شاه و هول انداختن در دل دشمنان کشور پرداخته اند . در ادامه با بررسی حمله اعراب به کرمان و  وجود بلوچ ها در این منطقه به کوچ بلوچ ها از شمال به جنوب می پردازیم .    

 

 


+ نوشته شده در چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:,ساعت 21:56 توسط صادق بلوچزهی |

مطالب پيشين
, ساعت 21:56" > بلوچستان در شاهنامه


خنده ( <-PostCategory-> )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


+ نوشته شده در چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:,ساعت 18:34 توسط صادق بلوچزهی |

مطالب پيشين
, ساعت 18:34" > خنده


عکس ( <-PostCategory-> )

 



ادامه مطلب

+ نوشته شده در چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:,ساعت 18:24 توسط صادق بلوچزهی |

مطالب پيشين
, ساعت 18:24" > عکس


پسرو دختر ( <-PostCategory-> )

این اس ام اس ها فقط واسه خنده گذاشته  شده امیدوارم خانم ها ناراحت نشن

 

 

زن به شوهرش میگه : تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند.. به نظر تو این بی انصافی نیست؟؟؟ شوهره میگه : نه اگه زن خوبی باشه می ارزه…

********************

 

دغدغه های پسر جوان :
کار ندارم ، پول ندارم ، سربازی نرفتم ، ماشین و خونه ندارم ، و …
دغدغه های دختر جوان :
لاک ناخونم پاک شده ، مهری سرویس طلا خریده ، دختر خاله ام ماشین داره ، مامان غذای خوب نمی پزه ، عروسکمو هنوز نخوابوندم!

********************

 

زن از شوهرش می پرسه: عزیزم ، تو منو دوست داری؟
مرد میگه : خوب معلومه عزیزم ، اگه دوست نداشتم چطور می تونستم هر شب بیام خونه پیشت وقت و عمرم رو تلف کنم!!!

********************

زنها دو وقت گریه می کنن: وقتی فریب می خورن ، وقتی می خوان فریب بدن.

********************

بزرگترین گناه؟ شوهر نداشتن
بزرگترین تفریح؟ شوهر سرکار گذاشتن
بزرگترین کار؟ شوهر تربیت کردن
بزرگترین شگفتی؟ شوهرعاقل دیدن
بزرگترین آرزو؟ داشتن مردی به اسم شوهر

********************

آدما می تونند دختر باشن اما دخترا نمی تونند آدم باشن

********************

نصیحت خنگول به پسرش : هیچ وقت زن نگیر به پسرت هم بگو زن نگیره!

********************

هشدار به دخترهای دم بخت ، دخترهای چینی با مهریه ی کم در راهند… بجنبید.

********************

پیامی برای دختران : ز گهواره تا گور دانش بجوی چون از شوهر خبری نیست!

********************

پسره: من تا ۲۵ سالم نشه ازدواج نمیکنم
دختره: منم تا ازدواج نکنم ۲۵ سالم نمیشه

********************

۷دخترلاغر ۷پسرچاق راخوردند

تعبیر: قحطی شوهر در راه است

********************

سربازی راهیست برای آدم کردن پسرها…

اما هیچ راهی برای آدم کردن دخترها وجود نداره!

********************

سلام ، شنیدم پنج شنبه جشن نامزدیته ، خیلی خوشحال شدم . تبریک میگم.

ستاد پیشگیری از افسردگی دختران دم بخت

********************

غضنفر به زنش میگه میخوام برای تعطیلات ببرمت دور دنیا

زنش میگه : نه ! بریم یه جای دیگه

********************

شوهره میاد خونه به زنش میگه:

من برای شام دوستمو دعوت کردم خونه مون

زنش میگه: چرا این کار رو کردی، ببین خونه چقدر بهم ریخته است

ظرفا کثیفن، هیچی هم برای خوردن تو یخچال نیست

شوهره میگه: میدونم ولی اشکالی نداره

زنه میگه: اگه میدونی، پس چرا دوستت رو دعوت کردی؟

شوهرمیگه: آخه اون زده به سرش بره زن بگیره

********************

درخت مکر زن صد ریشه دارد / فلک از دست زن اندیشه دارد!

********************

مرد دوستی را کشف کرد و عشق اختراع شد

زن عشق را کشف کرد و ازدواج را اختراع کرد!

مرد تجارت را کشف کرد و پول را اختراع کرد

زن پول را کشف کرد و « خرید کردن » اختراع شد!

از آن به بعد مرد چیزهای بسیاری را کشف و اختراع کرد

ولی زن همچنان مشغول خرید بود

********************

فرهنگ لغات زنان : ۱٫ آره یعنی نه ۲٫ نه یعنی آره ۳٫ ما با ید با هم حرف بزنیم یعنی بشین فقط گوش کن ۴٫ هر کار دوست داری بکن یعنی بکن ولی بعد دهنت سرویسه ۵٫ چقد منو دوست داری ؟ یعنی یه گندی زدم می خوام بگم ۶٫ دو دقیقه دیگه حاضرم یعنی دو ساعت علافی

********************

بهانه ی دخترا: ۱ – فاصله سنی مون خیلی زیاده(یعنی خیلی از مرحله پرتی) ۲ – من به تو علاقه به اون صورت ندارم (یعنی خیلی بد هیکلی) ۳ – من الان تو موقعیت بدی هستم (یعنی دلم یه جا دیگه گیره) ۴ – تقصیر تو نیست تقصیر منه (یعنی عجب غلطی کردم با تو آشنا شدم) ۵ – من تو رابطه مون از هیچ کاری دریغ نکردم (یعنی هر غلطی خواستم کردم) ۶ – دیروز یه خواستگار دکتر داشتم (یعنی زودتر بیا منو بگیر )

********************

مهمه که بتونی دختری رو پیدا کنی که باباش پولدار باشه، دختری که خوش تیپ باشه، دختری که دوستت داشته باشه

ولی مهم تر از همه اینه که این ۳ تا دختر نباید همدیگر رو بشناسن

********************

اگر طاووس برای ناز کردن و روباه برای فریب دادن وتمساح برای اشک ریختن وکلاغ برای قارقار کردن داشته باشی دیگر نیازی به زن گرفتن نداری

********************

همیشه پشت سر هر مرد موفق ، زنی است که نتونسته جلوی موفقیت شو بگیره

********************

یه روز یه دختر دعا می کنه خدایا : من چیزی برای خودم نمی خوام فقط یه داماد خوب و خوشگل نصیب مادرم کن

********************

دعای دختر مجرد

اللهم عجل فی ازدواجنا و تکمیل دیننا و ارزقنا زوجا الذی رفیعا مدرکا و قدا رشیدا و مالا کثیرا و بیتا مستقلا و سیاره البرشیا

********************

دختر:موجودی است که وقتی تعجب میکند میگوید واااااااااا!! و وقتی خوشحال است میگوید بمیری الهییییییی!! وقتی غمگین است آه میکشد و وقتی میترسد جیییییییغ بنفش میکشد . وقتی بدش می آید میگوید ویشششش . وقتی خوشش می آید میگوید ووییییی. همه عناصر ذکور گیتی در عشق او واله و سرگردانند . تاریخ تولد و شماره کفش با جناق پسر عمه ی دختر خاله ی داماد همسایه ی پوریا پور سرخ را میداند .از سوسک اصولا نمیترسد بلکه چندشش میشود

********************

پدر برای اولین بار دید که دخترش به جای اینکه دو ساعت با تلفن حرف بزنه بعد از یک ربع حرف زدن تلفن رو قطع کرد. پدر پرسید: کی بود؟ دختر جواب داد: شماره رو عوضی گرفته بود

********************

میدونی چرا خانم ها کمتر فوتبال بازی می کنند؟

چون کمتر پیش میاد که یازده تا خانم راضی بشن همزمان یه جور لباس بپوشن

 

 


+ نوشته شده در چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:,ساعت 12:30 توسط صادق بلوچزهی |

مطالب پيشين
, ساعت 12:30" > پسرو دختر


اس ام اس ( <-PostCategory-> )

بازمانی دیگر انداز؛ای که پندم میدهیکاین زمانم گوش بر چنگ است و دل درچنگ نیست

 

ادمي ساخته ي افکارخويش است فرداهمان خواهدشدكه امروزمي انديشيد

اس ام اس مثل فاتحه میمونه وقتی برای کسی میفرستی روحش شاد میشه

 

گرمرگ سزاباشداگه درددواباشدازاين بدتركجاباشدكه دوست ازدوست جداباشد.$

 

اگه روي زمين خيس راه رفتي ديدي كفشات خيس نشد بدون دل يكي فرش زيرپاته

 

لا اي همنشين دل،كه يارانت برفت از ياد/مرا روزي مباد آن دم كه بي يادتو بنشينم

 

بازمانی دیگر انداز؛ای که پندم میدهیکاین زمانم گوش بر چنگ است و دل درچنگ نیست

 

بخند ای عشق ای امید فردا که من خندیدنت را دوست دارم،به باغ خاطرم هر روز و هر شب،تو را تنهای تنها دوست دارم.

 

به نام دوگل بهشت يكى عشق وديگرىسرنوشت .تنهابراى توكه بهترينى

 

پيش هم بودن اگر ديروزها لطفی نداشت/ارزش ديروز را امروز باور می كنيم

 

تو اگر در تپش ابر،خدا را ديدي،همتي كن و بگو ماهي ها حوضشان بي اب است

 

توراگر چه زحال من خبری نیست/مرا‎ ‎ازعشق تو هرگز حذری نیست/

قسم به موج دریا که/جز فکر توام

فکر دگری نیست.

 

جوان پارو زنان بر سینه موجقلم می راندو جانش درقلم بودصدا سر داده مسکین در ره بادگرفتار دل و

بیمار غم بود ...

 

جوانی کردن ای دل شیوه جانانه بود اما؛جوانی هم پی جانان شد و باما جوانی کرد"

 

خوشبختی رادیروز به حراج گذاشتند ولی حیف که من زاده ی امروزم

 

دراین حضرت چو مشتاقان نیاز آرند؛نازآرندکه بااین درد اگر دربند در مانند؛در مانند"

 

درهمهمه حيرت وبي كسي،دستان تهي مانده ماراازدامان بلندنكاهت كوتاه مكن.

 

دلتنگي بدنيست، يادگاريست ازآنها كه دوستشان داريم ولي از ما دورند.

 

دوستى را كه چشم انتخاب كند چه بسا محبوب دل نشود، ولى آن را كه دل انتخاب كند بى گمان نور چشم خواهد شد.

 

روبه قبله مي نشينم خسته باحال عجيبي از ته دل مينويسم انته روحي ياحبيبي

 

زغم کسي اسيرم که خبرزمن ندارد عجب ازمحبت من که دراواثر ندارد غلط است هرکه گويد دل به دل راه دارد دل من زغصه خون شد دل او خبر ندارد .

 

زیباترین حکمت دوستی، به یاد هم بودن است، نه در کنار هم بودن......

 

. زندگی شوق رسیدن به همان فرداییست که نخواهد امد،تو نه در دیروزی و نه در فردایی!ظرف امروز پر از بودن توست،زندگی را دریاب...

 

زندگی حکمت اوست...چندبرگی را تو ورق خواهی زد؛مابقی راتقدیر...

 

صبح مرغ چمن با گل نوخواسته گفت:نازکم کن که دراین باغ بسی چون تو شکفتگل بخندید که از راست نرنجیم ولی:هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت

 

 

عاشق بودن را نه بر حسب شعار به حکم پروردگار خواهم آموخت.از آنگونه (......) رنگ عشق دانستم که خداوند را منبع عشق و تن پوش خانه خدارا رنگ عشق ديدم و فراموش نخواهم کرد دعای بزرگی که فرمود: خدايابه هرکس دوست میداری بچشان که عشق از دوست داشتن برتر است./.

 

 

غمگین و دل شکسته به راهت نشسته ام/ازآن شبی که خاطره ای بی نشان شدی/بامن سخن بگوکه منم آشنای تو/ای آشناکه بادل من هم زبان شدی/میبینمت که پشت تن بوته های یاس/پروانه خیال مرا آشنا شدی/وقتی نشست مهر نگاهت به جان من/چون عشق درخزان دلم جاودان شدی"

 

فکر بلبل همه آنست که گل شد یارش؛گل دراندیشه که چون عشوه کند در کارش"

 

گفتم: به گل زرد چرا مثل منی؟

افسرده ودل تنگ چرا رنگ منی؟

من عاشق آن گلم كه همبوي توبود!

توعاشق كیستی كه همرنگ منی.... 

 

گفتی که ز بهر مجلس افروختنیدرعشق چه لفظهاست اندوختنیای بی خبراز سوخته‎ ‎وسوختنیعشق آمدنی بود؛نه آموختنی

 

گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کنیعنی که رخ بپوش جهانی خراب کن

 

گلهاي افتابگردون درروزهاي ابري بلا تكليفند مثل من در روزهاي بي تو

 

مثل این است که شب نمناک است//دیگران را هم غم هست به دل//غم من لیک//غمی غمناک است

 

من در اين خلوت خاموش سكوت

اگر از ياد تو يادى نكنم میشكنم....

 

من درد تو را زدست آسان ندهمدل بر نکنم زدوست؛تاجان ندهماز دوست به یادگار؛دردی دارمکان درد به صدهزار درمان ندهم

 

میگن. توالت آخرخطه... چه بخواي چه نخواي باید بكشی پایین.;-)

 

اتوانی یادیاران فخرنیست/روزقدرت ازرفیقان یادکردن همت است

 

هرگز درميان موجودات مخلوقي كه براي كبوتر شدن افريده شده كركس نميشود اين خصلت درميان هيج يك ازموجودات نيست به جز ادم (ويكتورهوگو)

 

هیچ بارانی ردپاي خوبان را ازكوچه خاطراتمان نخواهد شست...

 

يه ضرب المثل چينى مىگه:

&<>¥¿¤{¢€£%*¢®ς§~^¡|ς§

 

عبرت گرفتى!?

 

 

 


+ نوشته شده در چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:,ساعت 1:56 توسط صادق بلوچزهی |

مطالب پيشين
, ساعت 1:56" > اس ام اس


معر فی ( <-PostCategory-> )

+ نوشته شده در چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:,ساعت 1:27 توسط صادق بلوچزهی |

مطالب پيشين
, ساعت 1:27" > معر فی


صفحه قبل 1 صفحه بعد